ديروزبلاخره ديدمش.بعدازچندماه.بجزچندكيلواضافه وزن تغييرديگه اي نكرده بود.همون قدبلند،همون ابروهاي پروپيوسته،همون لباي قشنگ...حتي نگاهشم مثل قديمامهربون بود.ولي افسوس كه هرگزمال من نميشه.1ساعتي باهم بوديم وبعدش دوباره وداع.تاكي؟خداميدونه.قول داده 1 ماه ديگه دوباره مياد ديدنم.ولي خيلي ميترسم.ازاينكه فراموشم كنه ياپشيمون شه. كاش فقط ميدونستم فراموشم نميكنه...آخه چقدربي انصافي كامي،هنوزنفهميدي بي تو ميميرم
تو که میگی همه دنیا سیاهه *
تو که میگی تورو خواستن گناهه *
تو که هر لحظه هر جا و همیشه *
میگی پای تو موندن اشتباهه *
تو که میگی چرا محو نگاتم *
چراهر لحظه دلتنگ صداتم *
کنایه میزنی میگی چرا من *
همیشه بیقرار خنده هاتم *
یه بار از چشم من جادوی چشماتو نگاه کن *
بشین جای من و چشمای زیباتو نگاه کن *
نگاه کن تاببینی چی کشیدم *
چه جوری شد که به اینجا رسیدم *
تماشا کن ببین و باورت شه *
تو چشمای سیاه تو چی دیدم *
اگه خواستی بدونی اینکه قلبم *
چرا یک لحظه آرامش نداره *
چرا دستای تنهام تو دنیا *
به جز تو با کسی سازش نداره *
یه بار از چشم من جادوی چشماتو نگاه کن *
بشین جای من و چشمای زیباتو نگاه کن
شعر ازترانه های بابک جهانبخش
:: بازدید از این مطلب : 584
|
امتیاز مطلب : 139
|
تعداد امتیازدهندگان : 43
|
مجموع امتیاز : 43